اصلا به روی خودم هم نمی آورم

که نیستی

هر روز صبح

شماره ات را می‌ گیرم

زنی می‌ گوید: دستگاه مشترک…

حرفش را قطع می‌کنم!

صدایت چرا انقدر عوض شده عزیزم؟

خوبی؟ سرما که نخورده ای؟

می‌ دانی دلم چقدر برایت تنگ شده است؟

چند ثانیه ای سکوت می‌ کنم

من هم خوبم

مزاحمت نمی‌ شوم

اصلا به روی خودم هم نمی آورم

که نیستی…

نظرات شما عزیزان:

باران

ساعت21:12---31 مرداد 1392

[وب سایت]

سر میز شام یادش افتادم...بغض کردم...اشک تو چشام حلقه زد...و همه با تعجب نگام کردن...لبخندی زدم و گفتم...چقدر داغ بود...زیبا بود علی عزیز

yeganeh

ساعت19:48---31 مرداد 1392

[وب سایت]

قلب بزرگی داشته باشی پرواز خواهی کرد همانطور که میخواهی!
پروازت زیبا...

negin

ساعت11:57---31 مرداد 1392

[وب سایت] - [ایمیل]

انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت...
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم...
زیبا نوشتین...

marjan

ساعت10:21---31 مرداد 1392

[وب سایت]

سلام علی جان
متنات زیبا وپر احساسن.لذت بردم از پستای بی نظیرت.برات بهترین هارو ارزو میکنم

marjan

ساعت10:17---31 مرداد 1392

[وب سایت]

حتی اگر حرفی نبود ؛
شماره‌ام را بگیر و فقط بخند..
وقتی می‌خندی ،
زمان می‌ایستد ..
و در زیر پوست‌ام انگار
پرنده‌ای‌ست
که برای رهایی
پرپر می‌زند

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: